به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد عمره و عتبات دانشگاهیان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی حج، اغلب ما اکنون چند هفتهای است که جمعهشبها بهگونهای برنامهریزی میکنیم که حتی یک صحنه از سریال عظیم و پرافتخار «مختارنامه» را از دست ندهیم. داوود میرباقری در تازه ترین سریال تلویزیونی خود چنان تاریخ را جذاب و پرکشش به تصویر کشیده است که ناخودآگاه بیننده را با خود همراه میکند.
اما در آثار نمایشی تاریخی یکی از مهمترین سؤالاتی که همیشه مطرح میشود این است که نویسنده و کارگردان تا چه اندازه به تاریخ وفادار بوده و اتفاقات به تصویر کشیده شده چقدر با مستندات تاریخی همخوانی دارد.
دیدن تیتراژ پایانی سریال مختارنامه آنجا که منابع تاریخی مورد استناد در نوشتن فیلمنامه ذکر شده است، کفایت میکند تا مطمئن شویم میرباقری و همکاران او در نوشتن داستان سریال کاملاً به مستندات تاریخی احاطه داشته و تلاش کردهاند به تاریخ وفادار بمانند. اما هنگامی که در روایات تاریخی نیز در مورد یک واقعه یا یک شخصیت دیدگاههای متفاوت و گاه متعارضی وجود دارد، کار یک نویسنده بسیار سخت و در عین حال جذاب میشود.
آنچه دست کم در مورد مختار میتوان گفت اینکه او یک شخصیت خاکستری است، با ویژگیهای مثبت و درخشان در عین حال نقاط منفی، بهگونهای که تاکنون مراجع دینی و مذهبی و عامه مردم نیز با احتیاط نسبت به او قضاوت کرده و میکنند. اما آنچه اکنون جمعهشبها از تلویزیون میبینیم چهرهای نسبتاً متفاوت از مختار است؛ به نوعی که میتوان گفت تصویر ذهنی مردم از این شخصیت تاریخی از این پس به قبل و بعد از سریال «مختارنامه» تقسیم خواهد شد.
مختار کیست؟
مختار بن ابی عبید ثفقی در دومین سال هجرت به دنیا آمد. او به همراه نعمان بن بشیر، عبدالله بن زبیر و زیاد بن سمیه جزو نخستین فرزندان انصاری است که بعد از واقعه هجرت چشم به جهان گشودند.
پدرش از جنگسالاران ارتش اسلام بود که در روز نبرد جسر توسط ارتشیان پیلسوار ایرانی به قتل رسید. مختار در آن زمان دوران طفولیت خود را میگذراند و همراه پدرش در سفر جنگی بود.
مختار از این پس با سرپرستی عموی خود سعد بن مسعود ثقفی قرار گرفت. سعد بن مسعود یکی از یاران امیرالمؤمنین (ع) بود که حضرت علی (ع) بعد از ورود به کوفه وی را جزو یکی از کارگزاران خود قرار داد و در جنگ جمل نیز وی یکی از امیران لشکر امام بود. بعدها امام در جنگ صفین او را به عنوان فرماندار مداین انتخاب کرد و تا زمان خلافت امام حسن مجتبی نیز سعد در این سمت باقی ماند.
اولین حضور سیاسی مختار زمانی آغاز میشود که سعد بن مسعود برای تعقیب خوارج، مختار را به عنوان جانشین خود در مداین انتخاب کرد. مختار همچنان نزد عموی خود بود تا زمانی که حضرت امام حسن (ع) در حوالی مداین مورد سوءقصد قرار گرفت و برای استراحت و تجدید قوا وسازماندهی لشکر به نزد سعد بن مسعود فرماندار مداین آمد. مختار در این زمان جوانی نورس بود.
در برخی روایات تاریخی آمده است که وی با مشاهده وضعیت نابسامان جبهه شیعیان به عموی خود توصیه کرد که برای رسیدن به ثروت و حرمت، امام حسن را دستگیر و ایشان را به نزد معاویه بفرستد و از او امان بگیرد.
این سخن مختار با واکنش تند سعد مواجه شد و به او گفت: «لعنت خدا بر تو باد، پسر دختر پیمغبر خدا را بگیرم و به بند کنم، چه بد مردی هستی.» مختار که با تندی عمو مواجه میشود، در جواب میگوید: قصد جدی نداشتم فقط میخواستم شما را امتحان کنم.
فراز دیگری از زندگی مختار که نشاندهنده پیوند او با جریان شیعی است با حضور مسلم بن عقیل شکل میگیرد. به تصریح منابع زمانی که مسلم به کوفه آمده ابتدا در منزل مختار در منطقه لفقا از توابع خطرنیه اقامت داشت و بعد از حضور ابن زیاد در کوفه و امنیتی شدن شرایط کوفه بهناچار به خانه هانی بن عروه رفت.
زمانی که مسلم در کاخ ابن زیاد زندانی بود، مختار پرچم سبزی برافراشت و برای نجات مسلم اقدام کرد که البته این تلاش بینتیجه ماند و موجبات دستگیری او را فراهم ساخت. (تاریخ طبری، جلد 7، ص 2963)
زمانی که در اسارت بود با ضربت عصای ابنزیاد چشمش صدمه دید و منتظر اقدامات شدیدتری از سوی فرماندار کوفه بود که عبدالله بن عمر شوهرخواهر مختار برای او وساطت کرد و از مرگ رهایی پیدا کرد. (تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 197)
وی در زندان همبند میثم تمار از یاران باوفای امام علی (ع) بود که علیه ظلم بنیامیه و حضور ابن زیاد در کوفه جوش و خروشی انقلابی داشت.
مطابق روایت منابع امامیه، میثم در گفتوگویی که با مختار داشت از آینده گفت و به او وعده داد که بهزودی از زندان آزاد خواهد شد و اولین کسی که در آینده خواهد کشت، ابنزیاد خواهد بود. مختار بعد از واقعه کربلا با ارسال نامهای از سوی یزید برای ابنزیاد از زندان آزاد شد.(کامل ابن اثیر، ج 4، ص 116)
بعد از هلاکت یزید، با توجه به توفیقات اولیه عبدالله بن زبیر و ضعف جریان اموی، مختار به زبیریان پیوست. او در مکه ابنزبیر را ترغیب کرد که با طرح ادعای مجازات قاتلین امام حسین(ع) بتواند شیعیان کوفه را به نفع خود تجهیز کند. ابنزبیر مختار را مأمور این کار کرد.
او بعد از ورود به کوفه بلافاصله مقدمات سوگواری سیدالشهدا را به راه انداخت. شیعیان به او متمایل شدند و همین مسئله عاملی شد که مختار اهداف سیاسی خود را مبنی بر تمایل به شیعیان آشکار کند.
او در اولین اقدام عبدالله بن مطیع را از کوفه بیرون راند و شعار قیام خود را «یا لثارات الحسین» قرار داد. او با ارسال نامههایی برای امام علی بن حسین (ع) و محمد بن حنفیه از آنان خواست که از او حمایت کنند.
در واکنش به این اقدام هر دو سکوت کردند و حتی امام سجاد از پذیرفتن هدیه مالی مختار سرباز زد. (مروج الذهب، جلد 2، ص 98) گرایش عمومی مردم کوفه به مختار سبب شد قاتلان امام حسین (ع) همچون شمر بن ذی الجوشن و شبث بن ربعی و زید بن حارث، که از معاونان استاندار ابنزبیر بودند، خطر مختار را به او گوشزد کنند و پیشنهاد دستگیری و حتی قتل مختار را به او بدهند. سرانجام عمال ابن زبیر، مختار را دستگیر کردند و به زندان انداختند.
این واقعه بعد از قیام توابین بود. این خیزش که توسط سلیمان بن صرد خزاعی هدایت میشد در منطقه حرورا اتفاق افتاد. مختار از همان ابتدا نسبت به سلیمان نظری موافق نداشت و حرکت او را بیحاصل تلقی میکرد. (کامل ابن اثیر، ج 12، ص 8) باقیمانده توابین که از واقعه حرورا جان سالم به در برده بوده و به کوفه پناه آوردند، شرایط را برای حمایت از مختار مناسب دیدند و مقدمات آزادی وی را فراهم کردند.
مختار بعد از آزادی از زندان این بار هوشمندانهتر اقدام کرد و دست یاری به سمت برخی از قبایل متمایل به اهل بیت از جمله همدان، اسد و ربیعه دراز کرد.
او به توصیه برخی از یاران خود برای اینکه از پشتیبانی قبیله بانفوذ مذحج و نخع برخوردار شود، با ابراهیم بن مالک متحد شد. (طبقات الکبری، ج 5، ص 217) از سوی دیگر توانست حمایت بخش زیادی از ایرانیانی را که در کوفه مقیم بودند و از شرایط نابرابر اجتماعی در مقایسه با اعراب رنج میبردند، به خود جلب کند.
اوضاع سیاسی نابسامان خلافت اموی و جنگهای امویان و زبیریان نیز مختار را در رسیدن به اهداف اولیهاش کمک کرد.
او موفق شد که در منطقه کوفه و اطراف آن بسیاری از قاتلان امام حسین را پیدا و به سزای اعمالشان برساند. البته چنانچه در منابع آمده نوع مجازات صورت گرفته در مورد قاتلین امام حسین با روحیه رافت علوی سازگاری چندانی ندارد. اساسا در دین اسلام مقابله به مثل تنها با رعایت شرایط برابر صورت میگیرد.
زمانی کوتاه از توفیقات مختار نگذشته بود که عبدالله بن زبیر و برادرش مصعب اوضاع را برای ادامه فعالیتهای خود نامناسب دیدند و از هر اقدامی برای سرکوب قیام مختار فروگذار نبودند.
کمی بعد با لشکرکشی مصعب به سمت کوفه این شهر در محاصره قرار گرفت و بعد از چهل روز در نهایت مختار در جنگی نابرابر کشته شد. مرگ مختار باعث شد حرکت او بعدها توسط جریانی به نام کیسانیه که از امامت محمد بن حنفیه و پسرش ابوهاشم حمایت میکردند، به انحراف کشیده شود.
سیاه، سفید؛ خاکستری
مختار ثفقی چهره موثری در تاریخ اسلام و بهخصوص تاریخ تشیع است. او شخصیتی پیچیده دارد و در طول دوران زندگی بهخصوص حیات سیاسی خود موضعگیریهای متفاوتی از خود نشان داده است. اساساًٌ صحبت کردن در مورد مختار کار سادهای نیست و پرسشهای فراوانی در مورد او وجود دارد.
منابع تاریخی نظر واحدی در مورد او ندارند و نوع ارزیابی مورخان در مورد مختار به گرایشهای مذهبی و اعتقادی آنان بستگی تام و تمام دارد. برخی از جریانهای افراطی عرصه تاریخنگاری که نگاه ویژه و همراه با حسن ظن نسبت به دودمان بنیامیه داشته و دارند با بدبینی در مورد مجموعه اقدامات شیعیان بهخصوص مختار قضاوت میکنند و حتی گاه پا را فراتر نهاده، نسبتهایی مبنی بر ادعای نبوت و مهدویت نیز برای شخص مختار قائل هستند.
اما در سوی دیگر، روایتگران شیعی تاریخ نیز با عنایت به اینکه حرکت مختار و یارانش برای مجازات قاتلان و مسببان حادثه خونین کربلا مرهمی بر زخمهای شیعه بوده نگاهی حسی و عاطفی نسبت به قیام مختار و شخصیت وی دارند. این قضاوتهای کاملا متضاد البته به سایهروشنهای زندگی مختار برمیگردد و به همین خاطر است که داوری در مورد او را مشکل کرده است.
البته باید در نظر داشت که در میان روایتهایی که در مورد مختار و قیام او در منابع امامیه هم ذکر شده، موارد متضاد و متفاوتی وجود دارد. در برخی از منابع، مدارکی وجود دارد که حاوی تأییدات حضرات معصومین از مختار است.
طبق روایتی، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین میگوید: لقب کیس (زیرک) را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد. (بحارالانوار، ج 45، ص 344؛ رجال کشی، ص 127)
مطابق روایتی دیگر، امام محمد باقر (ع)، شیعیان را از ناسزاگویی به مختار منع کردند. (اختیار معرفه الرجال، ص 125.) خبر دیگر حاکی از ملاقات پرمهر و محبت امام با پسر مختار است. (تنقیح المقال 3/203؛ بحار 45/351)
در روایتی دیگر آمده است که منهال بن عمر کوفی از یاران امام سجاد (ع) زمانی که در مدینه به دیدار ایشان رفت، آن حضرت سراغ کار مختار را گرفت و منهال ایشان را از اقدامات مختار در مجازات قاتلان امام حسین (ع) آگاه ساخت و آن حضرت سراغ حرمله کاهله اسدی را گرفت و چون پاسخ شنید که او هنوز زنده است فرمودند خدایا به او تیزی آهن و آتش بچشان. کمی بعد این دعا در مورد حرمله توسط مختار به حقیقت پیوست.
مطابق گزارشی دیگر زمانی که مختار سر ابنزیاد را برای امام سجاد فرستاد ایشان مشغول غذا خوردن بودند و بعد از مشاهده سر بریده ابنزیاد سر بر سجده نهادند و فرمودند خدا به مختار جزای خیر بدهد که خونخواهی ما را کرد. (منتهیالامال، شیخ عباس قمی، انتشارات هجرت، جلد اول، ص 680)
در کنار این تأییدات، روایاتی حاکی از مذمت اقدامات مختار نیز از سوی ائمه اطهار وجود دارد. از برخی از این روایات چنین بر میآید که مختار در اقدامات خود انگیزههای مادی و سیاسی داشته و این موجبات دوزخی شدن او را فراهم میآورد؛ بهگونهای که حتی امام حسین (ع) نیز شفاعت او را در روز قیامت قبول نخواهد کرد. (بحار 45/339)
در روایتی دیگر، انگیزه مختار از قیام، رسیدن به سلطنت و قدرت معرفی شده است و در آن روایت این نکته نیز آمده است که اگر در قلب جبرئیل و میکائیل نیز ذرهای محبت دنیا باشد ، خدا آنها را در آتش میافکند. (تنقیح المقال 3/205) همچنین از امام سجاد (ع) نقل کردهاند که آن حضرت بارها، مختار را نفرین کرده و میگفت: مختار به ما نسبت دروغ داده است و چنین گمان کرده است که به او در مورد امامت سفارش شده است.(طبقات ابن سعد 5/158 ؛ تذکره الخواص 294؛ تنقیح المقال 3/205).
چنین تناقضاتی سبب شده که جریان امامیه نظر واحدی در مورد مختار نداشته باشند و به طور کلی پیرامون مختار و اقدامات او بهخصوص نقش او در شکلگیری فرقه کیسانیه (همان جریانی که بر امامت و مهدویت محمدبن حنفیفه تأکید میکرد) دو نظر عمده وجود داشته باشد. برخی برآنند که وی شیعهای ناب و معتقد به امامت حضرت سجاد بود که با هدف انتقام از مسببان حادثه کربلا اقدامات خود را پی گرفت.
این گروه از مورخان، معتقدند روایاتی که در بردارنده مذمت مختار است، برخی از روی تقیه صادر شده و برخی دلایل سیاسی ـ اجتماعی داشته است.علامه مجلسی در جلد 45 بحار و مرحوم مامقانی در کتاب رجال خود معتقد به این نظریه هستند و بیانات مفصلی در توجیه و رد احادیث مذمت دارند.
برخی دیگر اما ضمن قدردانی از او بابت التیامی که به آلام شیعه با مجازات قاتلان امام حسین (ع) بخشیده، ادعاهای سیاسی و اعتقادی او مبنی بر امامت محمد بن حنفیه را نقطه تاریکی در زندگی او میدانند.
در منابع اهل سنت البته روایت یکدستتری در مورد مختار وجود دارد و حتی ادعاهایی مبنی بر مهدویت و نبوت را نیز به او نسبت میدهند. (تاریخ ابن خلدون، جلد 1، ص 356 همچنین آفرینش و تاریخ، مقدسی، ج 1، ص 198)
فتاح غلامی
منبع:پایگاه اطلاع رسانی حج
http://hajj.ir/hadjwebui/news/wfShowOpinion.aspx?id=51800&searchStr=
مناظره امام باقر(ع) با عبدا... بن نافع درباره امیرالمومنین (علیه السلام) |
«عبدالله بن نافع» از خوارج بود و برای خود طرفداران و دار و دستهای داشت، که با امام علی ـ علیه السلام ـ به خاطر کشتن خوارج نهروانی دشمن بود.
روزی گفت: اگر بر روی زمین کسی باشد که مرا قانع کند که علی ـ علیه السلام ـ در کشتن خوارج، بر حق بود، هر جا که باشد به محضرش میروم و تا آخر عمر مرید او میشوم.
یکی از حاضران گفت: آیا به نظر تو هیچ کس از فرزندان علی ـ علیه السلام ـ نیست که تو را قانع سازد.
عبدالله: آیا در میان فرزندان او دانشمندی وجود دارد؟
یکی از حاضران: همین نشانه ناآگاهی توست. مگر میشود در میان فرزندان علی ـ علیه السلام ـ دانشمندی وجود نداشته باشد.
عبدالله: اکنون دانشمند خاندان علی ـ علیه السلام ـ کیست؟
یکی ازحاضران: محمد بن علی معروف به امام باقر ـ علیه السلام ـ است.
عبدالله با برجستگانِ طرفدارش به مدینه سفر کرد و به محضر امام باقر ـ علیه السلام ـ رسید.
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرزندان مهاجر و انصار را به آن مجلس دعوت کرد، مجلس از دو طرف پر از جمعیت شد.
امام باقر ـ علیه السلام ـ مثل ماه تابان در میان آنها درخشید. آن گاه پس از حمد و ثنای خداوند مناظره زیر رخ داد:
امام باقر ـ علیه السلام ـ : ای گروه فرزندان مهاجر و انصار! هر کسی از شما که فضیلتی از علی ـ علیه السلام ـ میداند برخیزد و آن را بازگو کند.
آنها از هر سو برخاستند و بخشی از مناقب امام علی ـ علیه السلام ـ را بیان کردند.
عبدالله: من نیز این مناقب را از این محدثان روایت میکنم و به همه آنها آگاه هستم،ولی نظر من این است که علی ـ علیه السلام ـ بعد از ماجرای حَکَمین و در قضیه دَوْمَه الجندل (بعد از جنگ صفین) به خاطر تأیید آن کافرند.
حاضران در ضمن برشمردن مناقب مولی علی ـ علیه السلام ـ به ذکر ماجرای جنگ خیبر پرداختند که هر روز برای فتح خیبر، گروهی با فرماندهی شخصی (از جمله، ابوبکر و عمر) به جبهه جنگ میرفتند و بینتیجه باز میگشتند؛ سرانجام رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:
«لاُعْطیَنَّ الرّایَهَ غَداً رَجُلاً یُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ، وَ یُحِبُّهُ اللهُ و رسولُهُ کَرّارٍ غَیرَ فَرّارٍ. لا یَرجِعُ حَتّی یَفْتَحَ اللهُ عَلی یَدَیهِ»؛ فردا پرچم را به دست مردی میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسولش او را دوست دارند، رزمنده شجاعی که پیاپی به دشمن حمله میکند و هرگز پشت به جبهه نمینماید و بر نمیگردد مگر مظفّرانه.
امام باقر ـ علیه السلام ـ به عبدالله فرمود: «نظر تو درباره این حدیث چیست؟» ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » شمس ( سه شنبه 89/9/9 :: ساعت 11:44 عصر )
ویژگیهای رهبر معظم انقلاب اسلامی از زبان آیتالله مصباح یزدی؛
نعمت وجود آیتالله خامنهای از مجموع تمام نعمات مادی جهان برای مابرتر است
خبرگزاری فارس: آیتالله مصباح یزدی گفت: اگر همه نعمتهای مادی را در یک کفه بگذاریم و نعمت مقام معظم رهبری را در کفه دیگر، ارزش و نفع وجود شخص ایشان بهعنوان یک نعمت برای فرد فرد ما، نه برای کل جامعه, از مجموع نعمتهای مادی که خدا به هر فردی میدهد بیشتر استmailto:http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8907300440.
نام مبارک منجی آخرالزمان در کتابهای مقدس ادیان
از آن رو که پیامبران عظیم الشأن الهی برای حکومت جهانی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) جامعه بشری را آماده می نمودند، اسامی مقدّس و مبارک دوازده امام معصوم (ع) پس از رسول خدا (صلی الله) خصوصا حضرت علی بن ابیطالب (ع) و حضرت مهدی آل محمد (عج) در کتابهای قدیمی و مقدس آنان یافت می شود
اسامی کتب مقدس |
نام مبارک حضرت بقیةالله (عج) در این کتاب |
التوراه |
دست ماشع،قیدموا،فیثمور،وهومل |
الانجیل |
مهمیوآخر |
انگلیون |
برهان الله |
روز محشر پرسیـد ز من رب جلی گفت تو غرق گناهی؟ گفتمش یـا رب بلی
گفت پس آتش نمیگیرد چـرا جـسم و تنـت گفتمش چون حـک نمودم روی قلبم یا علی
- مدح علی و آل علی بر زبان ماست گویا زبان برای همین در دهان ماست
- قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد ایمان به جز از حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم گفتا که علی نور بود سایه ندارد
- تمام لذت عمرم در این است که مولایم امیرالمومنین است
- علی در عرش بالا بینظیر است علی بر عالم و آدم امیر است
به عشق نام مولایم نوشتم چه عیدی بهتر از عید غدیر است؟
- نازد به خودش خدا که حیدر دارد دریای فضائلی مطهر دارد
همتای علی نخواهد آمد والله صد بار اگر کعبه تَرَک بردارد
- خورشید چراغکی ز رخسار علیست مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست
هر کس که فرستد به محمد صلوات همسایه دیوار به دیوار علیست
شبی در محفلی ذکر علی بود
شنیدم عارفی فرزانه فرمود
اگر آتش به زیر پوست داری
نسوزی گر علی را دوست داری
خورشید شکفته در غدیر است علی
باران بهار در کویر است علی
بر مسند عاشقی شهی بی همتاست
بر ملک محمدی امیر است علی
بسمه تعالی
ذکر عالم ،ذکر آدم ،یا علی است.
ذکر آدم تا به خاتم یا علی است.
یا علی ذکر تمام انبیاست.
یا علی ذکر تمام اوصیاست.
یا علی ذکر قیام مهدی است.
یا علی ذکرمدام مهدی است.
یا علی قفل فرج وا می کند.
غیبت مهدی مداوا می کند.
پیشاپیش عید سعیدغدیر خم مبارکباد.